، روزنامهها و جرايد در بخش سرمقاله و يادداشت روز به بيان ديدگاهها و نظريات اصلي و اساسي خود ميپردازند؛ نظراتي که بيشتر با خط خبري و سياسي اين جرايد همخواني دارد و ميتوان آن را سخن اول و آخر ارباب جرايد عنوان کرد که اهميت ويژهاي نيز دارد. در ادامه يادداشت و سرمقالههاي روزنامههاي صبح کشور با گرايشهاي مختلف سياسي را ميخوانيد:
چرا در اقتصاد فخريزاده نداريم؟
کمال احمدي در کيهان نوشت:
هفتم آذرماه امسال وقتي خبر دردناک و تلخ شهادت دانشمند هستهاي و مدير توانمند دفاعيمان به دست مزدوران رژيم صهيونيستي پخش شد غم عجيبي سراسرايران را فرا گرفت. تلخي اين اندوه زماني فزوني گرفت که برکات وجودي اين چهره ارزشمند علمي و مدير توانا اندکي براي عموم مکشوف شد و مردم فهميدند چه گوهر گرانبهايي را از دست دادهاند؛ اين دانشمند برتر صنعت هستهاي که صفر تا صد تحصيلاتش را در ايران گذرانده بود و به برکت همين تحصيلات و استعداد ذاتياش موفق شده بود دستاوردهاي عظيمي در حوزههاي مختلف اعم از اتمي، دفاعي و حتي درماني خلق کند که آخرين نمونه آن توليد کيت تشخيص کرونا و حتي تلاش براي تهيه واکسن کرونا بود که اين واکسن تا مرحله آزمايش انساني هم پيش رفته بود. علاوه بر اين، در صنعت دفاعي به طراحي ساخت ليزرهاي خاص پدافندي همت گمارد که اين ليزرها توانايي هدف قرار دادن انواع مهاجمان در هوا از جمله پهپادهاي دشمن را دارد اين دستاورد تنها در اختيار معدودي از کشورهاي پيشرفته دنيا قرار دارد.
نکته مهم ديگردرباره اين شهيد عزيز اينکه او در عين حال که عضو هيئت علمي دانشگاه بود و کرسي تدريس در دانشگاههاي معتبر را در اختيار داشت اما فقط به امر تدريس و تعليم تئوريهاي دانشگاهي اکتفا نميکرد بلکه با مديريت بالاي خويش توانسته بود ضمن پيوند علم و عمل پروژههاي متعددي را براي زيرمجموعههاي علميخويش تعريف کرده و اين پروژهها را از مرحله تئوري و کاغذ به کف کارگاه و صحنه عمل تبديل کند. حتي با نقشه راه و برنامهريزي شهيد فخريزاده، اين اقدامات به شکلگيري نهادي موثر و پويا به نام سازمان پژوهش و نوآوريهاي دفاعي موسوم به «سپند» منجر شد که خار چشم دشمنان ملت ايران از جمله نتانياهو نخستوزير رژيم اشغالگر قدس شد و او در يک برنامه رسمي بيپرده به موفقيت «سپند» اعتراف کرد. واقعيت اين است که از دل همان پروژههاي علميِ شهيد فخريزاده و همکارانش دهها شرکت دانشبنيان شکل گرفت و انبوهي از کارگروهها و ميزهاي تخصصي در سازمان پژوهش و نوآوريهاي دفاعي و مجموعههاي مرتبط با آن، براي تحقق ايدههاي جوانان و متخصصان دانشگاهي کشور برپا شد و دستاوردهاي شگرفي از اين اقدامات حاصل شد که شايد بسياري از آنها تا مدتها به دلايل مختلف قابل انتشار نباشد.
استاد شهيد محسن فخريزاده در عين حال که يک شخصيت برجسته علمي بود اما همزمان مدير باهوش و توانمندي بود که با بهرهگيري از توانايي علمي خويش به توفيقات کمنظيري در حوزههاي کارياش رسيد که دولت و ملت سالها از اين توفيقات بهره خواهند برد. حالا شايد با خواندن و شنيدن اين برکات شهيد فخريزاده سؤالي براي بسياري از مردم مطرح شود که چرا ما در حوزه اقتصاد که اين روزها مهمترين مسئله کشوراست مديري مثل شهيد فخريزاده نداريم؟ چرا مديران اقتصادي ما که اغلب آنها هم درس خوانده رشتههاي اقتصادي هستند و بعضا استاد تمام دانشگاه هم ميباشند نميتوانند براي مشکلات اوليه معيشت مردم همچون گراني فزاينده، رکود و بيکاري راهحل ارائه کنند؟
قبل از پاسخ به اين سؤالات ذکر دو نکته مهم ضروري است نخست اينکه هدف از طرح اين پرسشها خداي ناکرده نديدن تلاشهاي مسئولان ذيربط در چهار دهه اخير در حوزه اقتصاد نيست. ثانيا کسي منکر تأثير خصومتها و تحريمهاي دشمنان بر ضد ملت ايران و اقتصاد کشورنيست و يقينا اين دشمنيها فشارهاي زايدالوصفي برحوزههاي مختلف اقتصادي خصوصاً در سه سال اخير وارد کرده است اما به اذعان مسئولان دولت فعلي از جمله رئيسجمهور محترم تأثير تحريمها 20 تا 30 درصد است و ريشه مابقي مشکلات در غير از مسائل تحريمي است. بنابراين با توجه به نکات فوق پاسخهاي زير را ميتوان ارائه کرد.
1- عمده مديران اقتصادي ما خواسته يا ناخواسته طي سالهاي پس از جنگ به اجراي نسخههاي صندوق بينالمللي پول پرداخته و از توجه به نسخههاي بومي پرهيز کردهاند؛ اجراي سياست تعديل اقتصادي در دولت سازندگي و ادامه آن در دولتهاي اصلاحات، مهرورزي و تدبير و اميد به صورتهاي مختلف نمونهاي از همان توجه تام به توصيههاي صندوق بينالمللي پول است. نتيجه اعمال اين برنامهها هم افزايش فاصله طبقاتي و شکاف بيشتر درآمدي فقير و غني بوده است. اين درحالي است که مديراني همچون فخريزاده بياعتنا به توصيههاي غربيها و حتي اولتيماتومهاي آنها مبني بر پرهيز از نزديک شدن به صنعت هستهاي به بوميسازي دانش اتمي و دفاعي کشور پرداخته و با امکانات کم و بودجه ناچيز اقدام به کارستاني در حوزه دفاعي و هستهاي کردند.
2- نگاه به غرب خصوصاً طي هفت سال اخير يکي از مهمترين آسيبها را به اقتصاد کشور زده و اسباب شرطي شدن اقتصاد را فراهم کرده است. مثلا وقتي دولت تدبير «آب خوردن مردم را هم به نتايج مذاکرات گره زد» خواسته يا ناخواسته واحدهاي توليدي را به رکود عميقي فرو برد تا جايي که به گفته وزير وقت صمت در دولت يازدهم بيش از 10 هزار واحد توليدي تعطيل يا نيمهتعطيل شدند و بنگاههاي مشهور اقتصادي نظير «ارج»، «آزمايش»، «داروگر»، «روغن جهان» و... که روزگاري جزو برترين واحدهاي توليدي بودند به خاک سياه نشستند و قفل تعطيل بر درب آنها زده شد. رکود آنقدر شدت گرفت که دولت مجبور شد براي رونق اندک واحدهاي توليدي، بستههاي خروج از رکود طراحي کند و کارتهاي اعتباري و تسهيلات تشويقي براي خريد لوازم خانگي و خودرو به مردم بدهد.
3- سوءمديريت يکي ديگر از پاسخهاي مهم به سؤالات فوق است.مثلا دقت کنيد در شرايطي که ساخت مسکن با توجه به اينکه صفر تا صد مصالح ساختماني در کشور موجود است و اين صنعت هيچ ارتباطي با تحريمها ندارد، ناگهان مردم مشاهده ميکنند جناب عباس آخوندي بهعنوان مدير ارشد وزارت راه و شهرسازي دولت آقاي روحاني و متصدي ساخت مسکن در کشور بيش از 5سال راه را بر توليد مسکن انبوه توسط دولت ميبندد و حتي پروژههاي مسکني دولت قبلي را هم با موانع مختلف روبهرو ميسازد تا جايي که در آخرين روز وزارتش با کمال گستاخي افتخار ميکند که حتي يک مسکن هم افتتاح نکرده است! حالا همين جناب آخوندي که ماحصل مديريت او گراني بيش از 600 درصدي قيمت مسکن را در هفت سال اخير در پي داشته است اين روزها با ژست استاد دانشگاه به ترويج نسخههاي بيخاصيت غربي براي بهبود اقتصاد کشور در رسانههاي مدعي اصلاحطلبي ميپردازد.
بهراستي تفاوت مديران فعال در حوزه هستهاي و دفاعي در اين است که هيچکدام از آنها مانند وزير مستعفي، نه جزو مديران اشرافي محسوب ميشوند، نه قبيله سياسي- انتخاباتي دارند که پس از هر انتخاباتي مجبور شوند به آنها - ولو فاقد کمترين کفايت مديريتي باشند- پست و امتياز و رانت بدهند و نه دچار تعارض منافع خصوصي و دولتي هستند. هنر آنها اين است که در شرايط تحريم صددرصدي و نياز موجود، کشور را بينياز کردند و حصار تحريم را شکستند.
هنر مديران انقلابي اين است که چه در توليد بنزين و چه در توليد تسليحات، به جايگاهي رسيدند که کشور ميتواند ضمن خودکفايي، صادرکننده باشد و ارزآوري داشته باشد. و اين دقيقاً برعکس رفتار مديريت مديران اشرافي است که هنرشان، وابستهتر کردن کشور و بر باد دادن منابع ارزي است.با دست فرمان اين مديران هرگز نميتوانيم اميدي به پيشرفت و حتي رفع تحريمها داشته باشيم.
بنابراين راه فخريزادهها را در حوزه اقتصاد هم ميتوان ادامه داد به شرطي که به ظرفيتهاي داخلي اعتقاد و باور داشت و در عمل به آنها توجه کرد چه آنکه رهبر معظم انقلاب سال گذشته در جمع فعالان اقتصادي تأکيد کردند: «اگر ملت ايران و فعالان اقتصادي و انديشمندان کشور بتوانند با تکيه بر توان داخلي تحريمها را بياثر کنند، عامل تحريمکننده نيز از ادامه تحريمها دست برخواهد داشت زيرا متضرر خواهد شد. اگر طرف مقابل از سياست تحريم دست برداشت ما نبايد سياست تکيه بر توان داخلي را تغيير دهيم، برخي منتظرند تا اگر راه آن طرف باز شود، جهتگيري اقتصادي کشور را به سمت نگاه به خارج ببرند در حاليکه چنين نگاهي، غلط است. سياستهاي تکيه بر توان داخلي بايد آنچنان محکم و استوار باشد که اگر تحريمها هم برداشته شد، به اين سياستها آسيبي وارد نشود.»
مجلس جاده «برجام يکطرفه» را بست
رحيم زياد علي در جوان نوشت:
علي ربيعي، سخنگوي دولت روز گذشته در نشست خبري خود در پاسخ به پرسشي درباره طرح نمايندگان مجلس شوراي اسلامي گفت: «به نظر دولت، موضوع از اختيارات شوراي عالي امنيت ملي است و مسئوليت هر گونه تصميم درباره برجام و برنامههاي هستهاي براساس اصل ۱۷۶ قانون اساسي فرا قوهاي بوده است، هيچ نهاد و قوهاي به تنهايي نميتواند خارج از اين چارچوب اقدام کند و به نظر ميرسد مجلس هم نميتواند در اين موضوعات وارد شود...» پس از اين اظهار نظر بود که عليرضا سليمي، عضو هيئت رئيسه مجلس از قاليباف خواست به دولت تذکر دهد تا شأن مجلس را رعايت کند و به کار اجرا بپردازد. سليمي گفت: به نظر ميرسد تذکر جدي به دولت داده شود تا آنها وظايفشان را بدانند و نميتوانند هم در جايگاه دولت باشند و هم در جايگاه شوراي نگهبان و قوه قضائيه. اين موضوع البته با واکنش چند نماينده ديگر هم مواجه شد و آن را «دخالت» دولت در امور قانونگذاري توصيف کردند.
محمدباقر قاليباف، رئيس مجلس شوراي اسلامي بعد از تصويب کليات طرح اقدام راهبردي براي لغو تحريمها و صيانت از منافع ملت ايران اظهار داشت: با تصويب کليات اين طرح مجلس اين پيغام را به دشمنان ايران اسلامي داد که بازي يکطرفه پايان پيدا کرده است. پس از اظهارات قاليباف، نمايندگان مجلس شعار الله اکبر، مرگ بر اسرائيل، مرگ بر امريکا، خوني که در رگ ماست هديه به رهبر ماست، حسين حسين شعار ماست شهادت افتخار ماست،اي رهبر آزاده آمادهايم آماده، از مصوبه خود که در راستاي منافع ملي ايرانيان و همچنين لغو تحريمها و کاهش مشکلات معيشتي مردم است، دفاع کردند.
باز شدن قفل صنعت هستهاي و مقابله با تحريمها
سخنگوي کميسيون امنيت ملي در توضيح اين طرح گفت: طرح مذکور چند هدف را دنبال ميکند، هدف اول باز شدن قفلهايي است که بر صنعت هستهاي کشور وارد شده است، احياي اين برنامه در واقع پيگيري اهداف شهدايي مانند شهيد فخريزاده و شهيد شهرياري و ساير شهداي هستهاي کشور است؛ افرادي که براي پيشرفت و توسعه کشور جان خود را فدا کردهاند. امروز ما به عنوان نمايندگان انقلابي تلاش ميکنيم مسير حرکت اين شهدا و مسير پيشرفت و توسعه کشور را احيا کنيم. برنامه هستهاي کشور بايد طبق نيازها به پيش رود و انتظار داريم پس از تصويب اين طرح توسعه پيدا کرده و روند آن تسريع يابد. وي به هدف دوم اين طرح اشاره کرد و افزود: مقابله با تحريمهايي را که از سمت کشورهاي غربي به ما اعمال ميشود، بايد هدف دوم طرح فوق دانست، بايد اين اعمال تحريمها را هزينهمند کنيم. تحريم عليه ايران رفتار بي هزينهاي نخواهد بود و تغيير محاسبه غلط دشمنان هدف اين طرح است. بايد به نحوي پيش رويم که نه فقط اعمال تحريم هزينهمند باشد، بلکه تخريب امنيت اين مردم و به شهادت رساندن دانشمندان هستهاي و مقام سياسي معاون وزير دفاع ما، رفتار بي هزينهاي نخواهد بود.
مجلس به جاده يکطرفه پايان داد
دکتر قاليباف در جلسه علني نوبت عصر و در جريان تصويب طرح دو فوريتي اقدام راهبردي براي لغو تحريمها و صيانت از ملت ايران از سوي نمايندگان، گفت: اين طرح طي دو جلسه به تصويب رسيد که فرصت خوبي را براي مجموعه هستهاي کشور در بعد تحقيقاتي و صنعتي ايجاد ميکند. وي تصريح کرد: چند سالي است که تعهدات يکطرفه براساس برجام اجرا ميشود ولي طرفهاي قبلي به تعهداتشان پايبند نبوده و به آن عمل نکردند؛ در واقع تعهدات ما پابرجا بوده، اما غربيها تعهدات برجامي را اجرايي نکردند.
رئيس مجلس شوراي اسلامي با بيان اينکه مجلس با تصميم امروز به جاده يکطرفه پايان داد، اظهار داشت: البته در اين طرح به غربيها فرصت داده شده تا به تعهدات برجامي خود عمل کنند. غربيها نه تنها به تعهداتشان عمل نکردند بلکه شاهد خرابکاريهايي در نطنز بوديم که به صنعت کشورمان آسيب رساند و حتي اقدامات تروريستي مانند ترور شهيد فخرينژاد را نيز محکوم نکردند. وي اظهار داشت: نمايندگان امروز تلاش کردند با اين تصميم شاهد رفع تحريم باشيم و غربيها بايد بدانند تا به تعهداتشان عمل نکنند اين مسير پيش خواهد رفت. البته اگر به تعهدات برجامي عمل کنند براساس ماده ۷ اين طرح، موضوع قابل مذاکره خواهد بود.
مواد نهگانه طرح چيست؟
طرح اقدام راهبري براي لغو تحريمها ۹ ماده دارد که دولت مکلف است براي لغو تحريمها غني سازي ۲۰ درصدي را عملياتي کند و سازمان انرژي اتمي هم استفاده از سانتريفيوژهاي نسل ۶ و ۸ و همچنين ساخت رآکتور آب سنگين شبيه رآکتور سابق اراک، ساخت کارخانه اورانيوم فلزي را در دستور کارش قرار دهد. مواد نهگانه اين طرح به شرح زير است:
ماده ۱: سازمان انرژي اتمي ايران موظف است ظرف مدت دو ماه پس از تصويب اين قانون، سالانه به ميزان حداقل ۱۲۰ کيلوگرم اورانيوم با غناي ۲۰ درصد در تأسيسات شهيد عليمحمدي فردو توليد و در داخل کشور ذخيره کند و نيز نيازمنديهاي صلحآميز صنايع کشور به اورانيوم با غناي بالاي ۲۰ درصد را به طور کامل و بدون تأخير تأمين کند.
ماده ۲: در جهت تحقق ظرفيت يکصد و نود هزار سو غني سازي، سازمان انرژي اتمي ايران، مکلف است پس از تصويب اين قانون، ظرفيت غني سازي و توليد اورانيوم غني سازي شده با سطح غناي متناسب هر يک از مصارف صلحآميز کشور، به ميزان ماهانه حداقل ۵۰۰ کيلوگرم افزايش دهد و نسبت به نگهداري و انباشت مواد غني شده در کشور و مصرف معين حجم مذکور اورانيوم غني سازي شده، اقدام کند.
ماده ۳: براي تحقق هدف مندرج در ماده ۲، سازمان انرژي اتمي موظف است ظرف مدت سه ماه عمليات نصب، تزريق گاز، غني سازي و ذخيرهسازي مواد را تا درجه غناي مناسب، با حداقل ۱۰۰۰ عدد ماشين IR-۲ m در بخش زيرزميني تأسيسات شهيد احمدي روشن نطنز آغاز کند. همچنين سازمان انرژي اتمي مکلف است در همين بازه زماني، هرگونه عمليات غني سازي و تحقيق و توسعه با ماشينهاي IR-۶ را به تأسيسات شهيد عليمحمدي فردو منتقل و عمليات غنيسازي را با حداقل ۱۶۴ ماشين از اين نوع آغاز کند و آن را تا انتهاي سال ۱۳۹۹ به ۱۰۰۰ ماشين توسعه بدهد.
ماده ۴: سازمان انرژي اتمي موظف است نسبت به بهرهبرداري از کارخانه توليد اورانيوم فلزي در اصفهان طي پنج ماه از تصويب اين قانون اقدام کند.
ماده ۵: سازمان انرژي اتمي ايران وظيفه دارد، رآکتور ۴۰ مگاواتي آب سنگين اراک را که به موجب برجام در حال بازطراحي و بهينهسازي ميباشد، ظرف مدت چهار ماه از تاريخ تصويب اين قانون با برنامه زمانبندي معين از طريق احياي قلب رآکتور به شرايط قبل از برجام برگرداند. همچنين همزمان با عمليات بهينهسازي و راهاندازي رآکتور ۴۰ مگاواتي آب سنگين اراک، نسبت به طراحي و ساخت يک رآکتور آب سنگين ۴۰ مگاواتي جديد با هدف توليد راديو ايزوتوپهاي بيمارستاني با جدول زمانبندي اقدام کند. جدول زمانبندي اين موضوع بايد ظرف يک ماه به اطلاع مجلس برسد.
ماده ۶: دولت جمهوري اسلامي ايران موظف است بر اساس بندهاي ۳۶ و ۳۷ برجام، ظرف مدت دو ماه از تصويب اين قانون، دسترسيهاي نظارتي فراتر از پروتکل الحاقي بر اساس برجام را متوقف کند.
ماده ۷: دولت جمهوري اسلامي ايران موظف است پس از سه ماه از تصويب اين قانون، گزارش دقيق اقدامات انجام شده از جانب طرفهاي برجامي در زمينه بازگشت به اجراي تعهداتشان وفق برجام و رفع کليه تحريمها عليه جمهوري اسلامي ايران را به مجلس شوراي اسلامي ارائه کند. چنانچه تا آن تاريخ روابط بانکي ايران در اروپا و ميزان خريد نفت آنها از ايران به شرايط عادي و رضايتبخش بازنگشته باشد، دولت مکلف است اجراي داوطلبانه پروتکل الحاقي را متوقف نمايد؛ و چنانچه طرفهاي مقابل برجام به اجراي تعهدات خود در برجام بازگشته باشند، دولت مکلف است پيشنهاد اقدام متقابل ايران در بازگشت به تعهدات برجامي را به مجلس ارائه کند. اين پيشنهاد ظرف مدت حداکثر يک ماه در مجلس تصميمگيري خواهد شد. ماده ۸: چنانچه اعضاي ۱+۴ نسبت به اجراي تعهدات خود و رفع تحريمهاي هستهاي، نظامي، حقوق بشري و ... عليه جمهوري اسلامي ايران اقدام کنند، دولت موظف است گزارش دقيق اقدامات انجام شده و نيز پيشنهاد اقدام متقابل جمهوري اسلامي ايران در جهت بازگشت به تعهدات را به مجلس ارائه دهد. اين پيشنهاد ظرف مدت يک ماه به همراه گزارش کميسيون امنيت ملي و سياست خارجي مجلس، جهت تصميمگيري در صحن مجلس بررسي ميشود.
ماده ۹: مستنکفين از اجراي اين قانون به تناسب، امتناع يا ممانعت از اجرا به طبقات چهار تا هفت طبقات مجازات تعزيري قانون مجازات اسلامي مصوب ۱۳۹۲ محکوم ميشوند.
فرصت يک ماهه براي توقف پروتکل الحاقي
پس از تصويب کليات طرح، نمايندگان در دو نوبت صبح و عصر وارد بررسي جزييات شدند. در جريان بررسي ماده ۱ حسينعلي حاجي دليگاني پيشنهاد افزودن عبارت «جهت مسائل صلحآميز» پس از عبارت «تصويب اين قانون» را مطرح کرد که نمايندگان اين پيشنهاد را با ۱۴۴ رأي موافق، به تصويب رساندند. براساس ماده ۱ اصلاح شده طرح مذکور؛ در راستاي تأمين شروط نهگانه مقام معظم رهبري در خصوص توافق هستهاي، سازمان انرژي اتمي ايران موظف است بلافاصله پس از تصويب اين قانون، جهت مسائل صلحآميز نسبت به توليد اورانيوم با غناي ۲۰ درصد اقدام و سالانه به ميزان حداقل ۱۲۰ کيلوگرم آن را در داخل کشور ذخيره کند. همچنين سازمان مذکور موظف است نياز کشور براي مصارف صلحآميز به اورانيوم با غناي بالاي ۲۰ درصد را به طور کامل و بدون تأخير تأمين کند. نمايندگان همچنين با مواد ۲، ۳، ۴ و ۵ اين طرح موافقت کردند. در تبصره ماده ۳ ذکر شده است: سازمان انرژي اتمي ايران مکلف است براي انتخاب و تعيين مکان نصب و استقرار ماشينهاي ذکرشده، استانداردهاي سازمان پدافند غيرعامل را اخذ و اجرا نمايد. دولت همچنين مکلف شد در صورت عدم اجراي کامل تعهدات کشورهاي طرف توافق هستهاي در قبال ايران «يک ماه» پس از تصويب اين قانون، اجراي «تعهدات فراپادماني» را متوقف کند. اين پيشنهاد در نشست علني ديروز مجلس و در جريان بررسي ماده ۶ طرح دو فوريتي اقدام راهبردي براي رفع تحريمها از سوي الياس نادران مطرح شد و نمايندگان با آن موافقت کردند. در پي اين تصميم؛ به گفته نادران دولت از زمان تصويب اين قانون در مجلس (ديروز) يک ماه فرصت دارد تا تعهدات فراپادماني خود را متوقف کند و اين به آن معناست که هر چيزي مربوط پروتکل الحاقي و کمتر و بيشتر از آن جزو تعهدات دولت نخواهد بود و فقط ايران در حد NPT به تعهدات عمل ميکند.
آيا دولت با لغو تحريم ها مخالف است؟
اميرحسين يزدان پناه در خراسان نوشت:
ديروز طرحي در مجلس تصويب شد که سه ويژگي مهم دارد:
1- با ورود به حوزه پروتکل الحاقي مي توان عملا خط و نشان مهمي براي طرف مقابل کشيد تا پس از سه سال، اروپا و چه بسا آمريکا را وادار کند با رفع يا کاهش تحريم ها، فشار اقتصادي را از روي مردم بردارد.
2- طرح برگشت پذير است، يعني کاملا هوشمندانه و مطابق با منافع ملي طراحي شده و اگر طرف مقابل اقدام عيني براي رفع تحريم ها و منتفع شدن ايران از مراودات بانکي بين المللي انجام دهد، به راحتي تعهدات ايران هم قابل بازگشت است.
3- پس از سه سال اجراي تعهداتي که نفعي براي مردم نداشت، اين طرح با طراحي هوشمندانه، باعث مي شود کشور از حالت انفعال خارج و رفتار ايران براي طرف مقابل مقتدرانه و تعيين کننده شود.
متاسفانه دولت اعلام کرده که با اين طرح مخالف است! مخالفت دولت با طرحي با قابليت بازگشت پذيري که مي تواند فشار اقتصادي تحريم ها را از روي دوش مردم بردارد، عجيب و غيرقابل باور به نظر مي رسد و احتمالا پاسخ به اين سوال را که چرا دولت با اين طرح مخالف است بايد در رويکردهاي سياسي دولت جست وجو کرد. در حالي که به طور منطقي دولت بايد اولين موافق طرح باشد.
در سه سال اخير که آمريکا از برجام خارج شد و 177 تحريم جديد هم عليه ايران وضع کرد، اروپايي ها نيز 11 تعهد مکتوب به ايران دادند اما به هيچ کدام توجه نکردند. در مقابل دولت، يک سال صبر و پس از يک سال پنج گام براي کاهش تعهدات کشورمان طراحي کرد که اين گام ها نيز در مدت سپري شده نتوانست طرف مقابل را به اقدام سوق دهد. چرا؟ به اين دليل که اقدامات دولت در مقابل آمريکا و اروپا قدرت لازم براي تغيير محاسبات آن ها را نداشت و ۱+4 هرگز اقدامات ايران را جدي نگرفت.
مثلا دولت اعلام کرده بود که غني سازي 3.67 درصد را که در برجام به عنوان سقف ميزان غني سازي تعيين شده ديگر به رسميت نمي شناسد اما آن چه پس از آن رخ داد، غني سازي 4.1 يا 4.2 درصد بود! يعني عملا تغيير زيادي ايجاد نشد و طرف مقابل به اين جمع بندي رسيد که اقدام متقابل ايران بيشتر نمايشي است تا واقعي.
يا مثلا دولت بنا بود تعداد سانتريفيوژهاي نصب شده را افزايش دهد اما حتي يک دستگاه هم اضافه نشد. اين اقدامات ضعيف دولت باعث شد عملا طرف مقابل هيچ اقدامي براي منتفع شدن ايران از منافع اقتصادي برجام و کاهش تحريم ها انجام ندهد.
اکنون مجلس اين معادله را متوازن کرده است و احتمال آن که محاسبات طرف مقابل با اين طرح منطقي تر شود و براي جلوگيري از اقدامات عيني و بازدارنده ايران، دست به اقدامات عملي در کاهش فشار اقتصادي بزند، بيشتر از گذشته است. با اين حال دولت به صراحت با اين طرح مخالفت کرده است. حاميان دولت هم به غلط آن را طرح خروج از برجام مينامند.
اولا، حاميان دولت در حالي اين طرح را به غلط «خروج از برجام» مينامند که با اتکا به بندهاي 36 و 37 برجام طراحي شده و مبتني بر همين توافق، اقدامات متقابل ايران را عيني تر کرده است. قبلا دولت اعلام کرده بود که قصد دارد همين موارد را اجرا کند اما اجرا نکرده و در حقيقت طرح مجلس، «الزام» دولت به اجراي «تعهداتي» است که خود قبلا اعلام کرده بود. بنابراين تعبير آن به خروج از برجام غلط و فضاسازي رسانه اي - سياسي است.
دوم اين که به نظر مي رسد دولت در مخالفت با طرحي که خود قبلا بخش هاي مختلف آن را اعلام کرده، به دنبال ادامه دادن بازي قبلي مخالفت با هر آن چيزي است که از مجلس يازدهم بيرون مي آيد. قبلا دولت با طرح حمايت معيشتي از 60 ميليون نفر براي تامين کالاهاي اساسي مخالفت کرده بود و هنوز هم اين قانون مهم براي معيشت مردم را اجرا نکرده است. به نظر ميرسد طرح «اقدام راهبردي براي لغو تحريم ها و صيانت از منافع ملت ايران» که مي تواند با بازگرداندن مدار تصميم سازي کشور از «انفعال» به «اقتدار» و تغيير محاسبات 1+4، تلاش مهم و ان شاء ا... موثري براي کاهش فشار اقتصادي بر مردم باشد هم دچار همين مصيبت شده است و دولت نگران است اين طرح سبب کاهش فشار اقتصادي بر مردم و نتايج آن به نام مجلس تمام شود. در غير اين صورت هيچ دليل منطقي براي مخالفت با طرحي که ميتواند هم کشور را از انفعال درآورد و هم احتمال کاهش تحريم ها را افزايش دهد، وجود ندارد.
آيا واقعا چنين اتفاقي در شأن مردم آن هم در اين شرايط سخت معيشتي هست؟ دولت با سياسي کاري مقابل طرحي ايستاده که مي تواند حتي دست ديپلمات ها را پاي ميز مذاکره و کميسيون مشترک برجام که دو هفته ديگر برگزار ميشود پر کند و قدرت چانه زني کشور را افزايش دهد.
خوب است دولت و حاميان آن که در مخالفت صريح با طرح مجلس تيغ کشيده اند به اين پرسش پاسخ دهند که آيا منفعت ناشي از تغيير نگاه دشمن و رفع احتمالي تحريم ها به جيب مردم و حتي خود دولت نمي رود؟ آيا بهتر نيست دولت مقتدرانه پاي اين طرح بايستد و آن را در محافل بين المللي به ابزاري براي کاهش فشار بر معيشت مردم تبديل کند؟
آنچه نياز داريم؛ اجماع ملي است
مرتضي مکي در آرمان نوشت:
اقدام تروريستي که روز جمعه انجام شد و دکتر محسن فخريزاده، يکي از دانشمندان هستهاي ايران به شهادت رسيد، قطعا با اهداف بلندمدت و مشخصي در اين برهه زماني صورت گرفته است و دشمنان انقلاب و آن کساني که به دنبال اين بودند تا از فضايي که دونالد ترامپ طي دوسال گذشته در منطقه ايجاد کرده، بتوانند تا قبل از شکست در انتخابات استفاده کنند، اکنون اهداف خود را شکستخورده و خود را ناکام ديدند و با اين اقدام تلاش کردند تا جلوي روند تحولات پس از انتخابات آمريکا از جمله موضوعاتي مانند برجام را بگيرند يا آنقدر پلها را تخريب کنند که امکان ترميم آن وجود نداشته باشد. بايد دولتمردان ايراني و جناحهاي مختلف سياسي از اين هوشمندي برخوردار باشند که اين اولين تروري نبوده که 40 سال گذشته در جمهوري اسلامي ايران انجام شده است. بيش از 17هزار نفر، توسط سازمان منافقين و ديگر جريانهاي تروريستي و مورد حمايت آمريکا و صهيونيستها به شهادت رسيدند. اما ترورهايي که طي يک دهه گذشته انجام شده، بهصورت مشخص و هدفمندتر انجام شده که آن هم اختلال و جلوگيري از روند توسعه هستهاي ايران بوده است.
توافقنامه برجام از اين جهت يک نقطه عطفي بود که هم به برنامه هستهاي در عرصه بينالمللي را مشروعيت ميبخشيد و هم سياست ايرانهراسي را که آمريکاييها، صهيونيستها و دولت عربستان سعودي در منطقه ايجاد کرده بودند تا بتوانند در فضاي آن تنش از عاديسازي روابط ايران با کشورهاي منطقه و فرامنطقهاي جلوگيري کنند بياثر کرد. هرچند طي دو سال گذشته برجام به کما رفت، ولي احياي برجام ميتواند به تداوم برنامههاي صلحآميز هستهاي ايران کمک کند و هم ايران را از شرايط سخت اقتصادي که دارد، خارج کند. کساني که دکتر محسن فخريزاده را به شهادت رساندند، به دنبال اخلال بودند و واکنشها به اين اقدام تروريستي بايد هوشمندانه و سخت باشد. بايد انتقام خون به ناحق ريخته شهيد فخريزاده و شهيد سليماني و کساني که طي 10 سال گذشته در برنامه هستهاي ايران اقدام کردند، گرفته شود. اقدام مجلس شوراي اسلامي در تصويب طرحي براي خروج از پروتکل الحاقي به نظر نميرسد که از منطق سياسي جامع و کامل برخوردار باشد.
آنچه الان نياز داريم، اجماع ملي است و حوزه سياست خارجي نبايد دستمايه رقابتهاي سياسي و انتخاباتي قرار بگيرد. بايد اميدوار بود و تلاش کرد که در مدت باقيمانده به انتخابات رياستجمهوري ايران و مدتي که دولت بايدن ميخواهد به قدرت برسد، شرايط را بهگونهاي فراهم کرد که يک انتخابات پرشور و بزرگ را برگزار کنيم و در عين حال از اين فضا و تهديداتي که در عرصه بينالملل صورت ميگيرد، حداکثر بهرهبرداري را براي تامين منافع ملي انجام داد. سفر جرد کوشنر، داماد ترامپ به منطقه نشان از اين دارد که آمريکاييها و صهيونيستها دستبردار نيستند و به دنبال استفاده از مدت باقيمانده رياستجمهوري ترامپ براي تنشآفريني عليه ايران هستند و بايد در اين زمينه بيشتر هوشيار باشيم. هوشمندي و هوشياري جمهوري اسلامي قطعا همانطور که تا الان دستان ترامپ را براي بهرهبرداري از خروج از برجام بست و نتوانست از آن در جهت تامين منافع صهيونيستها و عربستان استفاده کند، چنانچه اين سياست براي مدت ديگري ادامه پيدا کند، آنها نميتوانند از فضاي ملتهب منطقه براي نابودي برجام استفاده کنند.
سه پرسش مهم از مجلس ايران
محمد يوسفي آرامش در ابتکار نوشت:
در عبور از سال سختي که ميگذرانيم، خبر تلخ تروري ديگر در آبسرد تهران، بر غمهاي پيشين مردم افزود و نگرانيها و پرسشهايي را در حوزه امنيت اجتماعي پديد آورد. به اندازه کافي، اخبار و انتقادات مختلفي در کشور و رسانههاي اجتماعي در اين خصوص نقل شده است و با توجه به پيچيدگي و حساسيت موضوع، بهتر است تا موارد مربوطه توسط کارشناسان متخصص آن حوزه بررسي شود؛ اما در ميان همه اين نارضايتيها، شروع جرياني جديد در ميان گروهي از جريانهاي خاص و همچنين برخي در مجلس ايران، قابل توجه است. تقريبا پس از يک روز از آن واقعه ناگوار، گروهي در خارج و داخل مجلس در تلاش بودند تا اين ترورِ محکوم و غيرانساني را به برجام ربط دهند. پرسش اساسي که پس از اين جريان فکري به وجود ميآيد اين است که «آيا ديگر دانشمندان هستهاي ايران نيز پس از برجام شهيد شدند؟»
با نگاهي به تاريخ وقايع شوم ترور در کشورمان، درمييابيم که بسياري از شهداي هستهاي و دانشمندان کشورمان پيش از قرارداد برجام ترور شدهاند و اين موضوع بسيار پيش تر از برجام رخ داده است.
آشکار است که ترور در هر کشوري به هر شکلي غيرانساني و ناجوانمردانه است و اميدوارم روزي برسد تا هيچ ملتي از اخبار اين وقايع دردناک رنج نبرد و غمگين نشود؛ اما سيل عظيمي از انتقادات درخصوص ارتباط دادن هر واقعه ناگواري در کشور به برجام، غيرقابل پذيرش است؛ فراموش نکنيم دولت و ملت ما در طي ساليان گذشته چشم اندازي را براي آينده ايران ترسيم کرده است و قطعا ثبات، رشد و توسعه اقتصادي يکي از اين چشماندازهاي مهم است که از ارکان کليدي هر دولتي است. آيا اين صحبت به اين معناست که ايران بايد از داشتن حق هسته اي و يا موشک محروم باشد؟! به هيچ وجه، رشد تسليحاتي حق مسلم هر ملتي است و هر کشوري که موفق به رشد و توسعه در بلندمدت و ايجاد تغييراتي بزرگ شده، پيش از آن از امنيت تسليحاتي بهره برده است.
اين حق مسلم ايران و هر کشور مستقل ديگري است که براي تضمين رشد و توسعه خود از توان نظامي بهره مند باشد؛ اما پرسش به شدت مهمتر از برخي نمايندگان مجلس ايران اين است که «چرا ما بسياري از مفاهيم پايه اي را با هم خلط مبحث مي کنيم؟!» آيا نمي توان قدرت نظامي داشت و در عين حال با ديگر کشورهاي دنيا بر سر منافع جديد صحبت کرد؟! قطعا ميتوان. چرا ما گمان ميبريم مذاکره کردن با يک قدرت خارجي به معناي پايان تسليحات نظامي و يا نقطه ضعف ماست؟! آيا برخي مسئولان ما از اين موضوع مهم آگاه نيستند که رشد و توسعه اقتصادي تعاريفي دارد و براي کشوري که بخش اعظمي از توليد آن وابسته به مواد اوليه وارداتي است، تحريم در شرايط کوويد 19 و همچنين وضعيت نا به سامان صادرات نفتي، شرايط پيچيدهاي را رقم ميزند. آيا حمله برخي به برجام، چيزي غير از شعار توسعه و رشد اقتصادي نيست؟! همان شعاري که پيش از انتخابات مجلس، توسط برخي نمايندگان مطرح ميشد. با گذشت بيش از 5 ماه از شروع به کار مجلس، شاهد کدام تغيير در حوزه اقتصاد کلان بودهايم که در زندگي مردم ملموس بوده باشد؟ آيا برخي واقف به بار معنايي شعارهايي که ميدهند نيستند؟
سوال سوم و مهم ديگر آن است که «برنامه مجلس براي توسعه و رشد غيرنفتي کشور چيست؟»
در شرايطي که پيش بيني ميشود ارزش نفت با توجه به شرايط جهاني در سالهاي آينده شاهد کاهش چشمگير شود، براي کشوري که تا به امروز به برکت نفت و درآمد ارزي آن سرپا بوده، چه برنامه اي داريد؟
حقيقت اين است که ايران در شرايط نامطلوب اقتصادي به سر مي برد و هرگونه حرکت نسنجيده توسط عده اي با انديشه هاي تند تر نسبت به ديگر مردم جامعه، مي تواند اثرات نامطلوب و شديد اقتصادي و اجتماعي بر زندگي مردم بگذارد. توسعه اقتصادي يکي از آرمان ها و چشم اندازهاي کليدي تعريف شده براي مردم بوده است، که در طي اين ساليان هر بار با تصميم مسئولين مربوطه، به تاخير افتاده است.
از طرفي ديگر، عقلاني آن است تا تصميمات متقابل در خصوص وقايع اخير در فضاي تخصصي سازمان هاي مربوط به آن بررسي شود، و ديگر جريانات تندروي فکري از دخالت کردن و تحريک کردن مسئولان مربوط در تصميمات تخصصي، پرهيز کنند.
انتهاي پيام/ک